شهید بهشتی خود مطلق انگار نبود

2016/06/28

یکی از مهمترین ویژگی های شهید آیت الله بهشتی صلابت و استواری در اندیشه بود در حالی که از این ویژگی ها برخوردار بودند اما یافته های خود را مطلق نمی دانستند. به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه آیت الله بهشتی برآن شدیم تا شخصیت والای این ابر مرد تاریخ جمهوری اسلامی ایران را از دیدگاه دوستان و اساتید دانشگاهی زمان حیات ایشان را برای خوانندگان تشریح کنیم که عصر اقتصاد در این قسمت با فرشاد مومنی استاد دانشکده دانشگاه علامه طباطبایی گفت و گویی انجام داده که در ذیل آمده است.

-همانطور که می دانید شخصیت والای شهید بهشتی در پس از انقلاب بیشتر از هر زمان دیگر نمایان شد. علت این بزرگی و ماندگاری چه چیزی می تواند باشد؟ و شما ایشان را چگونه توصیف می کنید؟
اگر بخواهیم بر اساس مبنای علمی این مساله را توضیح دهیم یک وجه توضیح دهنده این قضیه وجه اندیشه ای و وجه روش شناختی این مساله است و وجه دیگر آن مساله توانمندی های اجرایی و قدرت سازماندهی منحصر به فرد ایشان  مربوط می شود از جنبه روش شناختی آیت الله شهید بهشتی نسبت  به بسیاری از اسلام شناسان دیگر از این زاویه متمایز و ممتاز محسوب می شوند که ایشان وقوف روش شناختی بر مساله نقص اطلاعات انسانها داشتند.کسانی که در ساحت علم و در ساحت دین تلاش های جدی فکری انجام می دهند از این زاویه به دوگروه عمده تقسیم می کنند آنهایی که این وقوف روش شناختی به مساله نقص اطلاعات را دارند و آنهایی که چنین وقوفی ندارند.گروه اول کسانی می باشند که برخورد با مسائل علمی و برخورد انسانی و اجتماعی آنها یک برخورد اخلاق مداری انسان محور روا دار اهل گفتگو نقد پذیر و اهل همکاری می باشند وآنهایی که چنین وقوفی ندارند به سمت خود  مطلق انگاری ، تکفیر و تفسیق بجای تمرکز بر اعتلا بخشی تکروی و ناتوانی در کار جمعی از ویژگی های مشخص آنها به شمار می رود وقتی که به لحاظ تاریخی این ها را  مورد موشکافی قرار می دهیم، ملاحظه می کنیم که بخش بزرگی از فاجعه هایی بنام دین برجهان متدینان و از جمله در جهان اسلام پدید آمده است محصول نگرش های خود مطلق انگار بوده است وقتی که  انسانها وقوف روش شناختی به مساله نقص اطلاعات نداشته باشند برداشتها ی خود از قرآن را دقیقا معادل "ما انزل الله" در نظر می گیرند.بنابراین هر کس در برابر برداشت ها چون و چرا کند یا نقدی را مطرح کند اینها محکوم می کنند به این  که در برابر حکم پروردگار موضع گرفته است. و در نتیجه با او برخوردی متناسب با ستمگران و معاندان را توصیه می کنند. مثال اعلای همین گروه هایی در اسلام گروه خوارج هستند ،خوارج هنگامی که در برابر حضرت علی (ع) ایستادگی میکردند برروی قرآن  استناد می کردند و شعار معروف آنها لاحکم ال الله بود تا اینجای مساله کسی با آنها مشکل نداشت چرا که این شعار در متن قرآن به عنوان یک آیه وجود داشت اما مساله اساسی از آنجا ناشی می شود که آنها برداشت خود از حکم پروردگار دقیقا معادل حکم خداوند متعال در نظر می گرفتند ووقتی کارشناس معصومی در دستگاه حضرت علی(ع) تلاش می  کرد که آنها را تصحیح کند وافق دید خود را وسیع تر کنند واکنش آنها توسل به شمشیر بود آنهایی که خود مطلق انگار می شوند و تصور می کنند که هر چه خود یافته اند دقیقا همان چیزی است که مورد نظر خداوند بوده اینها به شدت متحد خشونت ورزی می شوند.با مشاهده  تاریخ از این زاویه هم  خوارج بدون اینکه پرچم خوارج را داشته باشد از نظر اندیشه  ای مانند خوارج فکرو رفتار می کردند بیشترین جنایت ها و ظلم ها را به متدینان و به اهل دین  روا داشته اند نمونه های قرن بیستم و بیست و یکمی اینگونه افراد مجموعه هایی مثل داعش ،طالبان و القاعده هستند  اگر کسانی بر روی این مساله تاکید کنند که القاعده داعش و طالبان  دست ساخته قدرتهای بزرگ هستند و به طور مشخص آمریکایی ها برای مقابله با روس هایی که افغانستان را اشغال کرده بودند اینها را سازماندهی کردند کسی منکر این واقعیت نیست اما یک  مساله اساسی وجو دارد و آنهم وجود فعالیت های انتحاری وسیع در این مجموعه ها است و نشان دهنده این است که اینها ابتدا از نظر بینشی مبنایی پذیر تر هستند و برای آن حاضر به فداکاری هم هستند بنابراین از منظر اندیشه ای تفکر مبتنی بر حذف و سرکوب دنباله روی از اندیشه خوارج ،طالبان ،داعش و القاعده است.وقتی به اسلوب روش شناختی آیت الله شهید بهشتی نگاه می کنید ملاحظه می شود ایشان به مساله نقص اطلاعات انسانها وقوف داشته  اند و این وقوف آثار خود را در طرز اندیشه و عمل ایشان به خوبی منعکس می کرد و از نظر اندیشه ای خوانندگان را دعوت می کنم به مطالعه کتاب "طرحی از یک زندگی" نوشته پوران شریعت رضوی که در این کتاب ایشان به عنوان همسر گرامی استاد فقید علی شریعتی یکی از جامع ترین  و دلچسب ترین گزارشها را از زندگی فردی و خانوادگی . فکری و اجتماعی شریعتی ارائه کرده اند.در این کتاب صحبتی از استاد فقید مرحوم محمد تقی شریعتی به عنوان خاطره ذکر شده که به نظر می رسد بهترین گواه برای نشان دادن مساله وقوف روش شناختی شهید آیت الله بهشتی در زمینه نقص اطلاعات است.استاد فقید محمد تقی شریعتی در این خاطره این مساله را مطرح کرده اند که مرحوم  دکتر علی شریعتی جزء معدود اندیشه ورزانی در  تاریخ اسلام  هستند که برای خود قبل از مرگ وصی  علمی تعیین کرده بودند. ایشان دکتر علی شریعتی را به عنوان وصی  علمی خود معرفی کرده بودند به ترتیب آیت الله مرتضی مطهری استاد فقید مرحوم مهندس بازرگان و استاد محمدرضا حکیمی و به این سه نفر اجازه داده بودند که بر اساس صلاحدید  های خود در آثار دکتر علی شریعتی تصرف کنند هر چیزی را که صلاح نمی دانستند، اضافه کنند.  استاد فقید محمد تقی شریعتی می فرمایند ما بعد از شهادت استاد مطهری جلسه ای میان خانواده شریعتی و مرحوم بازرگان و محمدرضا حکیمی برگزار شد که موضوع آن جلسه انتخاب جایگزین برای استاد مطهری بود. ایشان فرمودند در آن جلسه به اتفاق آرا آیت الله شهید بهشتی به عنوان جایگزین انتخاب شدند و ادامه دادند در همان اولین جلسه ای که شهید بهشتی شرکت داشتند گزارشی خدمت ایشان تقدیم شد که مشخص می کرد در چه حیطه ای اعضای دولت و خانواده شریعتی به توافق رسیده اند که چه قسمت هایی از آثار شریعتی حذف و نکاتی به آن اضافه شود. شریعتی می گوید شهید بهشتی یک  تنه در برابر این مصوبه ایستادگی کرد و منطق ایشان این بود که ما به هیچ وجه حق نداریم که  چیزی از مکتوبات دکتر شریعتی را حذف کنیم.تا اینجای مساله برای کسانی که شهید بهشتی را می شناسند شگفت انگیز نیست  مواردی چون آزادگی و آزاد اندیشی و روا داری و احترام به دیگران را به عنوان اوصاف شناخته شده سیره های عملی شهید بهشتی به رسمیت می شناسند و با آنها آشنا است اما نکته ای که مساله وقوف روش شناختی به مساله نقص اطلاعات را آشکار می کنداین است که ایشان در نظام دفاع از اندیشه خود در زمینه ممنوعیت حذف گوشه هایی از آثار و اندیشه های دیگر شریعتی فرموده بودند که ما با میزان آگاهی وفهمی که تا امروز از اسلام داریم قاطعانه آثاردکتر شریعتی و دیگران را نقد می کنم.و با منطق علنی از دیدگاه های خود دفاع می کنیم . اما هیچکدام از ما خبری از آینده ندارد و بطور قطع در آینده بر گسترده و عمق دانایی های اسلامی و علمی متفکران بعدی افزوده خواهد شد و در آن شرایط شاهد یافته های علمی و دینی جدید حکایت گر آن باشد که ما در اشتباه بوده ایم و این مساله را من به عنوان نماد ونمونه ای از وقوف روش شناختی شهید بهشتی به مساله نقص اطلاعات در نظر می گیریم کسانی که شهید بهشتی را از نزدیک می شناختند، یکی از مهمترین ویژگی ایشان صلابت و استواری در اندیشه بود در حالی از صلابت و استواری برخوردار بودند اما یافته های خود را مطلق نمی کردند اینکه یافته های ایشان در معرض نقد قرار بگیرند نه تنها غیر اسلامی نمی دانستند بلکه بشدت پافشاری می کردند. مساله نقد پذیری و اهل گفتگو بودن و احترام به اندیشه های دیگران از جمله آثار مربوط به وقوف روش شناختی به مساله نقص اطلاعات است هنگامی که به آثار شهید بهشتی مراجعه می کنید بی شمار موارد دیگری را از این دست را مشاهده می کنید.به این معناکه ایشان از یافته های علمی واسلامی خود درباره هر مساله قاطعانه و با صلابت دفاع می کردند اما در عین حال راه را به روی نقد اندیشه خود نمی شنید و به این مساله اذعان می کردند که احتمال آنکه افراد دیگری به گونه متقاعد کننده تری فهم  اسلامی خود را عرضه کنند، منتفی نمی دانستند من به عنوان یک نمونه دیگر اسلام شناسان و فیلسوفان علم و مسلمانان کشورمان را به مطالعه کتاب ارزشمند مبانی نظری قانون اساسی که یکی از ارزنده ترین یادگارهای قلمی باقیمانده از آیت الله شهید بهشتی است دعوت می کنم. این کتاب حاوی متن پیاده شده دو جلسه ای است که در مقام تشریح ودفاع از اصول و جهت گیریهای قانون اساسی در تهران و  قم برگزار شده است به هر روی این جلسات در عین حال که شهید بهشتی به صورت جامع و عالمان و منصفانه ازجهت گیریهای قانون اساسی دفاع می کنند اما در عین حال بر روی ان مساله هم تاکید می کنند که با همه ارزش ها و عظمت و ویژگی های منحصر به فردی که قانون اساسی جمهوری اسلامی از آن برخوردار است اما نباید فراموش کنیم که این قانون اساسی یک محصول بشری است و از جنبه روش شناختی این محصول بیشتری با دو قید یا دومحدودیت روبرواست.ایشان در مقام تشریح این دوقید می فرمایند که قید اول آن است که این قانون اساسی بر اساس فهم خبرگان قانون اساسی تا روند تصویب نهایی آن نگارش یافته است بنابراین اگر در آینده فهم های روز آمدتر و کامل تر و عالمانه تری از اسلام ارائه شد. باید سازوکاری اندیشیده شود که در قانون اساسی اندیشیده شده که قانون اساسی بر اساس آن فهم های هویت یافته جدید اصلاح و تکمیل شود .قید دومی که ایشان در آن کتاب ارزشمند مطرح کرده اند این است که می فرمایند این قانون اساسی بر اساس فهمی که ما تا روند تصویب نهایی این قانون از اقتضائات ایران داشته ایم تصویب شده است. بنابراین اگر در آینده آن شرایط تغییر کند یا فهم علمی موجود از واقعیتهای ایران تغییر کند باز هم راه برای تصحیح وتکمیل و اصلاح قانون اساسی پیش بینی شده است که باز باشد در این لاقیدی که ایشان درباره قانون اساسی مطرح می کنند به وضوح مساله وقوف روش شناختی به مساله نقص اطلاعات جلوه گری می کند پس این روا داری و رفتارهای اخلاقی که بر اساس این تصویب پدیدار شده یکی از مهمترین رموز جلوه گری و محبوبیت و کار آمدی خارق العاده شهید بهشتی بود.من در اینجا می خواهم استنادی به قرآن در این زمینه کنم. که خطاب به پیامبر گرامی کرده ام پروردگار می فرماید که با همه اوصاف منحصر به فرد و بی بدیلی که پیامبر داشته اند خداوند در قرآن خطاب به ایشان می فرماید که اگر حضرت علی(ع) به رغم همه این صلاحیت ها توانایی های شما از یک نقص یعنی خلق بد برخوردار بودید همه از اطراف شما پراکنده می شوند یکی از مهمترین زیر بناهای خوش خلقی و برخورد انسانی با دیگران اعم از مسلمان و غیر مسلمان و انتقاد پذیر بودن و قائل به تعامل و همکاری با دیگران بودن ریشه در همین وقوف روش شناختی به مساله نقص اطلاعات انسانها دارد.همه کسانی که توفیق درک عصر آیت الله شهید بهشتی را داشتند می دانند که صحه صدر و حسن خلق رفتار احترام  آمیز ایشان با دیگران تا چه اندازه دیگران را مجذوب شهید بهشتی می ساخت در حالیکه آنهایی که نسبت به فهم خود مطلق انگارهستند گرایش افراطی به حذف پیدا می کنند.آنها برای انسانها و توده های مردم شانی قائل نیستند و مردم را با لفظ عوام مورد خطاب قرار می دهند و برای آنها فقط شان اطاعت بی چون و چرا قائل هستند در سطح اندیشه ای هم چنین افرادی بجای آنکه راه را برای شنیدن دیدگاههای متفاوت و انتخاب بهترین آنها باز کنند هرکس که مطابق میل ایشان تعیین  را تکفیر وتفسیق می کند و اینگونه رفتار دلیل روش شناختی مشخصی دارد که مورد اشاره قرار گرفت.اما اینکه چرا از جنبه عملی نیز آیت الله شهید بهشتی به طرز بی سابقه ای مورد استقبال و محل رجوع همگان بودند به یک نکته خارق العاده در اسلوب اسلام شناسی ایشان باز می گردد در چارچوب این اسلوب آیت الله شهید بهشتی با استناد به آیاتی  از قرآن مجید چنین  استنباط می کنند که انتظار پروردگار از مسلمانان آن است که  تا سر حد توان  برای برپایی جامعه آرمانی مورد نظر قرآن تلاش کنند.از دیدگاه شهید بهشتی دلالت روش شناختی این  مساله آن است که در فرایند فهم اسلام،عرضه و تبلیغ اسلام اسلام شناسان می بایست خود را به دانش چگونگی نیز شیوه متداول در نظام آموزشی حوزوی آن است که معمولا چیستی و چرایی احکام الهی مورد دقت و بررسی قرار می گیرند اما در زمینه چگونگی عینیت بخشی به اسلام و احکام نورانی آن به مثابه یک نظام حیات جمعی اهتمام بایسته صورت نمی گیرد در حالی که با آن اسلوب روش شناختی که مورد اشاره قرار گرفت آیت الله شهید بهشتی از ابتدا خودرا ملزم و متعهد به شناخت اسلام از زاویه  دانش چگونگی نیز ساخته بودند بنابراین در دوران جمهوری اسلامی که می بایست تا سر حد ممکن جامعه بر اساس موازین  قرآنی ساخته شود دیگر آگاهی های معطوف بهدانش چیستی و چرایی برای برپایی نظام اسلامی کفایت نمی کرد و از آنجایی که آیت اله شهید بهشتی در زمره افراد  منحصر به فردی بودند که مطالعات اساسی خود را از زاویه دانش چگونگی نیز کامل کرده بودند می توانستند حرفهای مشخصی در زمینه چگونگی تغییر یک نظام طاغوتی به یک نظام اسلامی مطرح سازند این گونه بود که به طرز خارق العاده ای در مرکز کشور قرار گرفتند و حتی در استاندارد فقیهان کم نظیری مانند آیت الله منتظری رحمه الله علیه و امام خمینی(ره) درباره مسائلی که از زاویه دانش چگونگی نیازمند اجتهاد بود خود را کنار کشیده و به شهید بهشتی ارجاع می دادند نمونه آشکار این مساله واگذاری مسئولیت اداره مجلس خبرگان از سوی ریاست آن مجلس یعنی آیت الله فقید حسینعلی منتظری به آیت الله شهید بهشتی بود.

منبع: روزنامه عصر اقتصاد


   


نظرات کاربران
   
   
   
سخنران : دکتر علیرضا گرشاسبی، دکتر فرشاد مومنی
زمان : 

پنج شنبه 31 فروردین 1403 ساعت 14 الی 16


مکان : 

موسسه مطالعات دین و اقتصاد 

https://www.skyroom.online/ch/moassesse/institute-of-religion-and-economic

دیدگاه های روز
نظرسنجی
تقسیم سازمان مدیریت و برنامه ریزی به 2 معاونت برنامه و بودجه و سازمان امور استخدامی: